آن روز پدرم آبروي بنده خدا را خريد...
عبدااله شميراني همان خیری است که به احداث یک مدرسه دریکی از روستاهای محروم کشور همت گماشت . تنها پسرش هم پدر را ياري مي دهد. او كه چهار فرزند دارد. آنان را بهترين سرمايه زندگي خويش مي داند. احداث مدرسه در یکی از روستاهای استان قم، بهانه ي گفت وگوي ما با اين انسان نيكوكار است.
راز ماندگار و تداوم راه خير در كجا نهفته است؟
در وهله ي نخست اراده ي پروردگار سبب ساز حضور انسان در كار خير است. پس از آن بايد عشق و علاقه خود را براي انجام اين نوع فعاليتها در نظر گرفت. اگر عشق به كار خير و نيكوكاري در وجود انسان باشد، اين مسير را با تمام پستي و بلندي طي خواهد كرد و لحظه اي از آن غفلت نمي كند. هر انسان نيكوكاري كه با هدفي خاص قدم در اين راه مي گذارد. هدف و شعار شما در اين رابطه چيست؟ خشنودي بنده خدا، خشنودي ورضايت پروردگار را نيز به دنبال دارد. اگرانسان بتوانددرحد توان خود گره اي از مشكلات مردم جامعه باز كند رضايت پروردگار را هم جلب كرده است. قدم گذاشتن در راه خير آثاري به دنبال دارد. از اين اثار در زندگي خودتان بگوييد. اين سئوال بسيار قشنگي است. هر عملي عكس العملي داردو بخشي از اين بازتاب مربوط به خانواده و جامعه و اجتماع مي شود و بخش ديگر آن، اخرت انسان را پوشش مي دهد. امام علي (ع) مي فرمايند، بهترين سرمايه، فرزند نيك است. من امروز خدا را سپاس مي گويم كه فرزنداني نيك، با خدا،اهل خدمت به مردم و بسيار ارزنده به من عطا فرموده است. سرمايه ای از اين بالاتر نيست. من اگر صاحب 10 ويلا باشم هيچ كدام براي قبر و قيامت من كارساز نيست. اين در حالي است كه امروز فرزندانم اهل كار خير هستند و تنها پسرم در كارهاي خير فعال است.
فكر احداث مدرسه كه خودش به نوعي كار خير به شمار مي رودچگونه در ذهن شكل گرفت؟
باعث و باني اصلي اين كار، مرحوم پدرم است. ايشان وصيت كرده بود، ثلث مالش را در راه خير صرف كنيم. هركسي اين كار خير را به گونه اي تعبير و تفسير مي كند. من از نگاه خودم، مدرسه سازي را ترجيح دادم. مدرسه معدن علم و دانش است و به نظرم بهترين كارخير محسوب مي شود. كارهاي خير فراوان است اما من ترجيح دادم آن كاري را انتخاب كنم كه زيربنايي باشد تا پدرمان ساليان سال از ان بهره ببرد.
حالا كه صحبت از پدرتان به عنوان باعث و باني اين مدرسه به ميان آمد. خوب است از نكته هاي اخلاقي و تربيتي ايشان ياد كنيد.
ما هرچه داريم از خانواده، بزرگان و اصل نسب خودمان است. يادم هست يك بار به اتفاق پدرم در مسيري مي رفتيم. خانمي بساط پهن كرده بود و دست فروشي مي كرد. پدرم ايستاد و تعداد در خور توجهي جوراب خريد. من به پدرم عرض كردم كه ما اين همه جوراب براي چه مي خواهيم؟ پدرم اشاره كرد كه شما سكوت كن. من هم ديگر ادامه ندادم تا اينكه كار ايشان تمام شد. بعد از آنكه با هم به راه افتاديم، پدرم گفت: « اين كاري كه من انجام دادم دو خاصيت و دليل داشت. اول آنكه مي خواستم به اندازه خودم از اين خانم به دليل تلاش براي كسب روزي حلال حمايت كنم و ايشان را تشويق نمايم. ديگر آنكه شما اين برخورد را از نزديك شاهد باشي و ياد بگيري فردا از افراد آبرومند كه براي كسب روزي حلال تلاش مي كنند، حمايت كني.
حيف نيست در اين فرصت يادي از مادرتان بانو احترام ازگلی نكنيد؟
يك بارشخصي نيازمندي به در خانه ما آمد و از مادرم تقاضاي كمك كرد. مادرم مبلغي به ايشان داد. همين كه آن فرد از خانه ي ما دور شد، من به مادرم گفتم كه اين شخص از جاهاي ديگر هم كمك دريافت كرده است. چرا شما به ايشان كمك كردي؟ مادرم جواب داد: ما مسؤول كارهاي خودمان هستيم . شايد اين شخص از جانب پروردگار مأمور امتحان كردن ما باشد. ما بايد به اندازه وظيفه و توان خودمان در راه خير و كمك به بندگان خدا قدم برداريم و به ساير موارد هم كاري نداريم. وقتي انساني آبرو و شخصيت خود را وسط مي گذارد،به يقين نياز دارد. مادرم علاوه بر پول مقداري هم برنج و خوراكي به آن فرد نيازمند داد. بعد هم به من گفت: « انسان بايد هميشه از آنچه خودش دوست دارد به سايرين ببخشد. اگر چيزي را نياز نداشتي و آن را بخشيدي كار خاصي انجام نداده اي.»
حالا شما امروز به عنوان بزرگتر يك جمع و پدر خانواده، چه حرفي براي ديگران داريد؟
هميشه به فرزندانم و بقيه دوستان عرض كرده ام كه به اعمال و رفتار افراد توجه داشته باشيد و خيلي پابند حرفها و صحبتها نباشيد. اغلب بزرگان ما هميشه با اعمال و رفتارشان كارهاي خير را تبليغ مي كردند. بنابراين شما هم سعي كنيد در وهله ي نخست با اعمال و رفتارتان براي دين تبليغ كنيد. ماخودمان هم از اعمال رفتار و كردار پدر و مادر و ساير بزرگترها آموخته ايم. عملكرد آنان باعث شد تا ما هم علاقه مند به كار خير باشيم
ارسال شده 12 سال پیش
نظرات